بودن

يكي از رفقا مي گفت مردم ( مخصوصا ايراني ها ) خيلي باحالند چون با يك درصد معلومات 100 درصد نظر مي دهند. اول كمي به حرفش خنديدم ولي بعد كه خودم امتحان كردم ديدم چه جالب: كسي كه به نظر اصلا تو باغ نمي ياد و از مرحله شوته وقتي باهاش دو كلمه حرف جدي مي زني يك تز خفن فلسفي برات رديف مي كنه كه نگو.... اين باعث كشف يك موضوع شد: اينكه همه آدمايي كه دور و برمون مي بينيم همشون مثل ما ، به اندازه ما يا حتي بيشتر از ما ( خاصه من ) كه هي فكراي جور واجور مي كنيم و هي تو سر و كله خودمون و سر و دم كائنات مي زنيم و هدف خلقت رو جستجو مي كنيم و دنبال نظامات مي گرديم، اون ها هم مثل ما همچين جرياناتي تو سرشون وجود داره اما اون ها خيلي به اين وراجي ذهني توجه نمي كنن...
ولي اول از همه توجه به اين مطالب و سؤالات و دوم تصحيح و تكميل و چاق كردن اون ها باعث يك سري اتفاقات جالب مي شه. اول اينكه پريشاني و غاط زدن خود آدم كم مي شه ، دوم اين كه به يك منظومه فكري مي رسه و انگار يك دايرة المعارف ( البته هر كي در سطح خودش ) ، حداقل نسبت به شخص خودش ، پيدا مي كنه و در نهايت خلاء... كه يك چيز باحاليه...
شخصي برايم تعريف مي كرد كه چند جور "بودن" وجود داره. مي گفت : جسماني بودن و نفساني بودن! مي گفت جسماني بودن كه جاي خوبيه براي خوردن و خوابيدن و زندگي كردن و ببئي بودن ، و نفساني بودن كه جاي خوبيه واسه تماشا كردن و جاي بديه واسه واستادن ! چون توي اونجا همه چي هست ، هم چيز خوب و هم چيز ناجور... مي گفت بهترين كار اينه كه چيزاي خوبش رو بگيري و چيزاي بدش رو فيلتر كني تا به سومين وجه بودن ، "عقلاني بودن" برسي...
به نظر من ذهن و فكر آدما هم همينطوريه كه همه چي توش پيدا مي شه. بايد خوباش رو خوراك مغز و بدهاش رو تو كيسه كرد. يكي از راه هاي اين فيلترينگ هم مرتبط شدن با آدم هاست. البته من كه بر خلاف بعضي ها ، اصلا از جمع و ارتباط و اين حرف ها چيزي سرم نمي شه ولي اين يكي رو با خودم موافقم كه نوشتن و " چرت ننوشتن" يك جور تمرينه وجمع مي تونه باعث بهتر نوشتن بشه. نوشتن تو جايي كه حداقل چندتا آدم دارن صبورانه مطالب آدم رو مي خونن باعث محقق شدن اين هدف مي شه.
پس اگر پشيمون نشم سعي مي كنم هر چند وقت يك بار كه تونستم قسمتي از كاركردهاي ذهنيم رو اينجا پياده كنم تا هم افكار متمركز شه هم گروه از بي مطلبي در بياد و هم شايد يكي دلش خواست نظري هم در داد.
آن كه راكه اشتياق اين آتش است يا به گردش در طلب است مقدمش به لطف حق گرامي باد و پاك و منزه خداست كه آفريننده عوالم بي حد و نهايت است... سوره مباركه نمل
خوب اين هم آپ تو ديت ترين ولولوك ذهني من:
واستعينوا بالصبر و الصلاة و انها لكبرة الا علي الخاشعين الذين يظنون انهم ملاقوا ربهم و انهم اليه راجعون 45 و 46 بقره
توضيح اين كه تغيير و حركت بر مبناي احساس دوام چندان ندارد و سكون را نتيجه مي دهد و عقل محض هم تنها علم لاينفع را نتيجه مي دهد و تنها حركتي داراي استقامت است كه: از يك آگاهي ، يك احساس پاك نتيجه شود و آن احساس اراده اي خلق كند..." و يظنون انهم ملاقوا ربهم" هم همان افق خوش رنگ اميد و آرزويي است كه: صابر باش كه اگر دير شود هرگز دروغ نخواهد شد...





نظرات:



متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی